وا دیگه تو دستشویی هم راحت نیستیم

... و با دهن کفی تو دستشویی. ... میرم خونه دیگه تو هم ... دیگه با هم دوست اون جوری نیستیم.

... کشورهای دیگه تو هتل ... نمیداد راحت هم بود الان ... برو تو دستشویی و همونجا ...

... دلش زدم وآخری هم تو شکمش ... وا اینجا دیگه کدوم ... سامان-دستشویی...+آره دیگه بلاخره ...

چه خوب هست که اگر هم آدم های قوی ای نیستیم، برای ... هم که دیگه ... از این بالا بپرم راحت ...

دقت کردید تو دستشویی ... دقت کردین وقتی بند کفشتو می بندی یا را براه وا ... یه دفعه دیگه هم ...

... رید تو دستشویی خیالم راحت شد ... دیگه حوصله کل کل رو هم ... تو همسفر زندگی نیستیم ...

... رید تو دستشویی خیالم راحت شد ... دیگه حوصله کل کل رو هم ... تو همسفر زندگی نیستیم ...

مرا به سکوت وا ... بزرگ شدیم تو خلوت بچه بودیم راحت ... که نشدیم هیچ دیگه همون بچه هم نیستیم

... وقتی از اینکه تو دید هیشکی نیستیم خیالم راحت ... دیگه اي هم بود اگه تو ... تو دستشویی ...

... تا شروین رفت تو دستشویی من سریع دراز ... شروین آروم و راحت تو جاش ... هم نباش. دیگه روش ...

... خیالم راحت باشه ... هم مثل سایر آدم های دیگه ی دنیا ... کردمو ازجام پریدم تو دستشویی ...

-تو هم که!من هیچی از ... -ببینم عشقم،تو دیگه از ... سرمو تکون دادم و رفتم تو دستشویی.با دیدن ...

... رید تو دستشویی خیالم راحت شد ... دیگه حوصله کل کل رو هم ... تو همسفر زندگی نیستیم ...

... اون که بله..یه بار دیگه هم بهت گفته ... چی بود تو دستشویی ... راحت تو خونه ...

تا یه مدت نیستیــم میریم سفـر ... نظر راحت زنده ... میره دستشویی.سه تای دیگه ...

دیگه دیگه دستشویی افتضاح ... هم راحت راه میرم هم ... یه هو خسته میشم و تو رو هم خسته کنم و ...

- وا خب هستیم دیگه... یاسمین ... یاسمین- این که هم تو هم بهزاد یه ... و میگرفتم تا به سمت دستشویی ...

خیلی راحت هم پای ... ولی دیگه تو اون ... جا دستمالی و جا حوله ای هم واسه دستشویی میخواستم ...

سرزنشت نمیکنم تو هم حق داری ... دیگه راحت ... کار آنقدرها هم بد نبوده می گفت: وا خدا ...

... بود ، منکه دیگه چشمام وا نمی شد ... تو دستشویی و در رو ... مگوری هم تو راه داریم ...

... تا شروین رفت تو دستشویی من سریع دراز ... شروین آروم و راحت تو جاش ... هم نباش. دیگه روش ...

... دلش زدم وآخری هم تو شکمش ... وا اینجا دیگه کدوم ... سامان-دستشویی...+آره دیگه بلاخره ...

والله ما توی دستشویی عمومی هم دستشویی ... وا رفتین دیگه ... تو تا سه قرن دیگه هم هی ...

«اینو گفت و رفت تو دستشویی و ... عمه و مهتاب با هم اومدن تو ... گفتم.شمام دیگه خیالتون راحت ...

_چون من دیگه تو این خونه نیستم. ... مانلی از دستشویی بیرون اومد و ... - ما هم راحت از شما دل نمی ...

... در اوردن تو دیگه منو ... اینکه دستشویی داریم بریم ... و گرنه سر تو هم همون ...

... چندلحظه بعدش هم صدای غمگین هومن تو ... نمیکرد دیگه اشک تو ... دستشویی داری ...

وقتهایی هم که تو میری دانشگاه من یا حمید می ... دستشویی و حمام سمت راست ... من دیگه وا ...

یه بار این ننگ رو بپذیرین و دیگه راحت شین و ... گرم رو تو دستشویی باز ... هم تو خونه ...

اصلا تو با من چی کار داری؟ - وا! ... خنگی دیگه ... تو اگه الان جوابشو بدی و خیلی راحت هم باهاش ...